هیئت یاد یاران شهرستان محلات

فعالیت مذهبی

د ربست ... حرم شاه عالمین

راء یاء | شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۰۵ ق.ظ | ۳ نظر

در بست ...

در بست ... در بست ...

آقا دربست میری ؟؟؟

کجا می خوای بری ؟؟؟

از نزدیک ترین راه منو ببر وسط بین الحرمین . وسط صحن ارباب 

بیا نزدیک ترین راه رو بلدم . همین جاست . 

سریع نشستم صندلی عقب و راننده هم گازشو گرفت و رفت . 

یه چشم اشک و یه چشم خون . 

آهای جوون داریم میرسیم . یعنی رسیدیم.

کو ؟‌کجاس ؟ 

نزدیک تر از این بلد نبودم . همون روبرو . همونجا که نوشته بفرمایید روضه .

از ماشین پریدم پایین و رفتم دم حسینیه و کفشامو تندی از پام در آوردم و تو ازدحام ملت گم شدم . 

توی ازدحامی که یه صدا داشتن ارباب بی کفنشون رو صدا میزدن . 

توی ازدحام روضه گودال . او می برید و من می بریدم ....

درست و درمون نفهمیدم چی شد . ولی اون موقع بود که احساس کردم اینجا وسط صحن اربابه . احساس کردم اینجا بین الحرمینه .

دل نوشت :‌دلتنگ زمزمه اول سینه زنی ها شدم . این روزا در این شهر بی در و پیکر با آدمای جور واجوری کلنجار میرم . این عبارت امروز منو آتیشم زد :‌ بابا این شهیدا اگه برا خدا شهید شدن چی از جون ما می خوان ؟‌ هر جا گیر میارید اونا رو دفن می کنید . ثواب شهداتشون رو از خدا بگیرن .

دلتنگ اون دم اول سینه زنی ام که می خوندی برای ما حاج احمد . آی شهدا میون این شهر . کسی به فکر شماها نیست . غریب شدیم ما .

 

  • راء یاء

الدخیل یا علی ابن موسی الرضا

راء یاء | شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۲۳ ق.ظ | ۱ نظر

زائر که باشی پایت بی تابی می کند تا برسد به صحن و سرای دوست .

زائر که باشی نیت می کنی برای رضای دوست خودت را از میان تمام دغدغه های روز برهانی تا در آغوش امامی رئوف جای بگیری

زائر که باشی دوست داری دلت را گره بزنی به پنجره فولاد غریب طوس 

زائر که باشی دلت می خواهد دستی به سینه بفشاری و عرض ادبی کنی به ساحت امام مهربانی ها .

زائر که باشی دلت می خواهد تمام ضریح برای خودت باشد.

اصلا امام فقط برای تو باشد . 

زائر که باشی حرف هایت برای گفتن زیاد می شود . 

زائر که باشی ورودی باب الجواد می شود ورودی رضوان الهی . 

زائر که باشی یعنی می شوی عزیز کرده میزبان . 

زائر که باشی یعنی سه وعده گاه را به سراغت خواهد آمد این امام همام .

زائر که باشی دوست داری پا برهنه به یاد کودکی هایت بدو بدو کنی در میان صحن آزادی . 

دوست داری زمان نماز مردم با مهرهایشان بازی کنی . دوست داری گندم بخری و بپاشی برای کبوتران حرم. 

دوست داری پدرت زیر لب باز بخواند برایت و تو خیره شوی به اشک هایی که از بلندی چشمش می چکد به دامان صحن .

زیر لب باز بخواند برایت که :‌ تو غریبی و منم غریبم اما چی میشه ... 

آقا جان حرف من در این ایام فقط یک کلام است . دستم از این راه دور به آستانت دراز می شود و آن دستم به سینه می نشیند و با ادب و خضوع تمام می گوید :‌

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)

آقا جان میلاد پر نورتان مبارک

  • راء یاء

شرح در متن ...

راء یاء | چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۳۲ ق.ظ | ۳ نظر

  • راء یاء

در سوگ امام صادق (ع)

عبدالله موحد | پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۳۵ ب.ظ | ۰ نظر

مراسم عزاداری و سخنرانی به مناسبت شهادت حضرت امام صادق (ع)

پنج شنبه شب 93/5/30 از نماز مغرب

مسجد مرحوم آقا میرزا حسین رحمت الله علیه .

  • عبدالله موحد

از دیروز تا امروز ...

عبدالله موحد | چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۱۴ ب.ظ | ۴ نظر

بعضی وقت ها زمان می برد تا معنی یک جمله یا عبارت یا حتی یک عکس را درک کنیم . نه اینکه نشنویم یا نبینیم ، نه ! ولی شاید در همان لحظه تا ته داستان را نگیریم !
خیلی ها از سید مرتضی آوینی این جمله را شنیده اند که صحرای کربلا به وسعت همه تاریخ است ... خوب که فکر کنی میبینی کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا همین است ... 30 سال پیش فکه و طلاییه و شلمچه و ... حالا هم غزه و فلسطین و سوریه و عراق !
فقط اسم ها عوض شده وگرنه یزید هنوز که هنوز است ، دنبال بیعت گرفتن از حسین است و شمر هم در تدارک سر بریدن حسین ! و حرمله کمانش هنوز کشیده است و سه شعبه اش بر چله !
زیاد سخت نیست . اندکی درنگ و لحظه ای تماشا ... در فلسطین هر روز چند علی اصغر سر از تنشان جدا می شود ؟ چند رقیه موهایشان می سوزد و با چهره های کبود پرواز می کنند ؟ خبر داری چند زینب هر روز بی معجر می شوند ؟ در چشم های مادری که جنازه نوزادش را در آغوش دارد حسی جز حس رباب می بینی ؟ نمیدانم پدری را دیده ای که کفش کوچک خونی و پاره ی فرزندش را کف دستش گذاشته یا نه ! همان کفشی که باید با دست خودش به پای عزیزش میکرد و از آرام راه رفتنش کلی ذوق !
پس اگر حسین و یزید و حرمله و اصغر و ... همه هستند ، شک نکن که توابینی هم خواهند آمد ! همین حالا کمی فکر کنیم که نشویم نوشدارو بعداز مرگ سهراب ... والسلام


حرف یه بی سواد : این قدر بی سواد و بزدل شدیم که حواسمون نیس دستمال جدید و چند منظوره هم به بازار اومد !
با رنگ ثابت و آبگیری عالی ! موارد مصرف : پاک کردن شیشه ، زمین ، ظروف و ...
جناب تدبیر ! ما بزدل و تر سو شما پسر شجاع ! اصلا ما بی سواد شما پروفسور ! ولی دیگه گاگول نیستیم .... گند زدید !!!!
 

 

  • عبدالله موحد

حواسمان باشد ...

راء یاء | يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۱ نظر

یادش به خیر عارف بالله را ...

یادش به خیر آن مرد را که بودنش نعمت و یادش در حال نیز ، رحمت است.

بادش به خیر آن روز را که در جمع آنانی که آمده بودند تا چشم و گوش دل را وصل کنند به پند و اندرزهای حکیمانه اش رو به مردم کرد و گفت :‌

حواستان باشد ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻌﺠﯿﻞ ﺩﺭ ﻓﺮﺝ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﺍﺭﻭﺍﺣﻨﺎﻓﺪﺍﻩ
ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺍﯾﻤـﺎﻥ ﻭ ﺛﺒﺎﺕ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺍﻧﮑـﺎﺭ ﺁﻥ
ﺣﻀﺮﺕ ﺗﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ .
ﮐﻮﻓﯿﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ (ﻉ) ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺪﻥ
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ " ﺗﻌﺠﯿﻞ" ﮐـﺮﺩﻧﺪ؛ ﺍﻣـﺎ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻧﺴﺎﺧﺘﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻭﻗﺘﺶ، ﺍﻣﺎﻡ ( ﻉ) ﺭﺍ ﻓﺮﻭﺧﺘﻨﺪ !

این روزها این سخن دارد در گوشم زنگ می زند که چقدر امامت را شناخته ای ؟ چقدر پا کار خواهی بود به وقتش ؟

این روزها چقدر دلت میگیرد از نبودنش ؟‌این روزها چقدر دعا می کنی برای آمدنش تا خاتمه دهد به این نسل کشی ؟

این روها چقدر دلت می سوزد وقتی نگاهت می افتد به تکه تکه های بدن فلسطینی ها ؟

این روزها اصلاً کجایی آقا ؟ 

این روزها چقدر یاد آور روضه های جانسوز کربلا هستند ... این روزها غزه می سوزد . می بینی برادر ؟‌می شنوی خواهر ؟ این روزها که می گذرد دلم می خواهد فقط روضه خوان باشم ... زیر لب مدام بگویم 

 لا یوم کیومک یا ابا عبدالله

پ.ن :‌بابت تأخیر به روزرسانی بنده را عفو بفرمایید . قدری مشغله داشتم و دستم ازدنیای مجازی کوتاه بود ...

کاملاً بی ربط :‌خدایا توان بده عقیده ام را فدای عقده ام نکنم ....

 

  • راء یاء

بیست و چهارِ چهارِ نود و سه !

عبدالله موحد | سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۸ ب.ظ | ۴ نظر

دیشب سر سفره افطار بود که از جعبه جادوییمون صدای اخبار میومد : فردا سه شنبه 24 تیر .... 

24 تیر برام آشنا بود . یه جورایی انگار یه چیز خاصی برام داشت . رفتم سراغ تقویم . ورق زدم . فرودین اردیبهشت خرداد ... تیر . تا رسیدم بیست و چهارمش . یه نگاه کردم تعجب کردم . خبری نبود ! گفتم شاید این تقویمه کامل نیست . یه تقویم دیگه رو هم چک کردم . اما بازم جلوی این تاریخ یه فضای خالی بود ! داشتم باور میکردم که افکارمون کلی پریشون شده که تاریخا رو هم قر و قاطی کردم ! اما یه چیزی هنوز تو سرم میگفت نه ! 24 تیر یه خبری بود ... گذشت تا امروز صبح . داشتم وبگردی میکردم که تازه فهمیدم آقامون چه قدر غریبه ....
آره غریبه ! چون توی تقویمامون هزار تا مناسبت الکی و به درد نخور رو میزنه ، اما نمی نویسه 24 تیر سالگرد تولد رهبرمون ! چیزی که بیشتر دلگیرم کرد این بود که امروز تولد رهبرمونه ، چی میتونیم به عنوان هدیه بهش بدیم ؟ اصلا حرفی برای گفتن داریم ؟؟

من که ندارم ....

خدایا سایه رهبر عزیزمون حضرت امام خامنه ای را تا زمان ظهور حضرت حجت روی سرمون نگه دار .... آمین

  • عبدالله موحد

برنامه ماه مبارک رمضان

عبدالله موحد | شنبه, ۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ | ۱۰ نظر

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ، جلسات هفتگی هیئت شب های جمعه یک ساعت بعد از اذان در مسجد مرحوم آقا میرزا حسین برگزار می گردد .

ضمنا عصر های جمعه برنامه زیارتی بی بی زبیده خاتون (س) برگزار می گردد که ضیافت افطاری نیز در جوار این امامزاده خواهیم داشت . لازم به ذکر است ثبت نام برای این برنامه هر هفته شب های جمعه در جلسات هفتگی انجام می گردد .

به علاوه در صورت مهیا شدن شرایط برنامه اردوی زیارتی قم و جمکران نیز در این ماه مبارک برقرار خواهد گشت که در صورت قطعی شدن جزییات به اطلاع شما خواهد رسید .

  • عبدالله موحد

باربط و بی ربط ، درهم است ...

راء یاء | شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۴۳ ق.ظ | ۱ نظر

این روزها دارند با هم یکی به دو می کنند تا زود تر برسند به بهار عاشقی . به مام صیام . ماه شعبان که خودش فخری دارد بر آسمان دارد آرام آرام جایش را به ماه با فضیلتی می دهد که بهار بندگیست . این روزها تقویم هم دارد جدال می کند بر سر رسیدن به ابتدای رمضان الکریم . این روزها دارند بساط غل و زنجیر کردن شیطانی را فراهم می کنندکه عهد بسته است بر گمراهی من و تو . عهدی به نام جلاله الله . این روزها نفس دارد جولان می دهد در بساط زیاده خواهی و می تازاند اسب لجام گسخته اش را در بیابان شهوت و هوس . این روزها اینجا خوب که نگاه کنی می بینی غربت را . این روزها با اینکه رمضان در راه است اما هستند چیزها و آدم هایی که دارند مرا از تو جدا می کنند . از تویی که تنها مخاطب خاص من هستی . با اینکه بارها از دسترس خارج شده ام ولی باز تو مرا در دسترس قرار داده ای . با اینکه بارها دنبال اتصال وای فای موبایلم بودم حواسم نبود که اتصال من با تو قطع شده و این تو هستی که داری مرتباً تلاش می کنی که مرا باز متصل کنی . این روزها مرتباً واتس آپم را چک می کنم و دنبال موضوع جدید هستم اما غافل بودم که تو در قرآن همه چیر را برایم فراهم نموده ای . این روزها مرتباً صدای دینگ دینگ وایبر مرا به خودش می خواند اما مدت هاست که نهج البلاغه ی امیر کلام دارد گوشه اتاق خاک می خورد . این روزها برنامه های مدرن و روز را مرتباً از اینترنت دنبال می کنم اما غافل از اینکه هنوز خودم را با برنامه ای که تو از من می خواهی به روز نکرده ام . این روزها تب جام جهانی داغ است . این روزها من گمشده ای هستم در این وادی . و تو همان مهربان تر از مادری هستی که دستم را خواهی گرفت و مرا سوار خواهی کرد بر سفینه ی نجات ، یعنی حسین .... یعنی عشق ... یعنی ارباب . یعنی و فدیناه بذبح عظیم ... یعنی داستان کربلا باز تکرار خواهد شد ... 

این روزها از همه جا بریده و سرگردان به دنبال هوایی هستم از جنس کوی یار ... هوایی از جنس پایین پا ... 

دعایم کنید که سخت گرفتارم ... سخت که می گویم خودتان بگیرید موضوع را ... همین...

 

  • راء یاء

جشن میلاد حضرت علی اکبر (ع)

عبدالله موحد | جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۳۱ ب.ظ | ۳ نظر

مراسم جشن و مولودی به مناسبت میلاد با سعادت علی کربلا ، حضرت علی اکبر امام حسین (ع)

یکشنبه شب 18 خرداد 

شهرک امام خمینی (ره) . حسینیه امام خمینی (مهاجرین)

از نماز مغرب و عشا

  • عبدالله موحد