الدخیل یا علی ابن موسی الرضا
زائر که باشی پایت بی تابی می کند تا برسد به صحن و سرای دوست .
زائر که باشی نیت می کنی برای رضای دوست خودت را از میان تمام دغدغه های روز برهانی تا در آغوش امامی رئوف جای بگیری
زائر که باشی دوست داری دلت را گره بزنی به پنجره فولاد غریب طوس
زائر که باشی دلت می خواهد دستی به سینه بفشاری و عرض ادبی کنی به ساحت امام مهربانی ها .
زائر که باشی دلت می خواهد تمام ضریح برای خودت باشد.
اصلا امام فقط برای تو باشد .
زائر که باشی حرف هایت برای گفتن زیاد می شود .
زائر که باشی ورودی باب الجواد می شود ورودی رضوان الهی .
زائر که باشی یعنی می شوی عزیز کرده میزبان .
زائر که باشی یعنی سه وعده گاه را به سراغت خواهد آمد این امام همام .
زائر که باشی دوست داری پا برهنه به یاد کودکی هایت بدو بدو کنی در میان صحن آزادی .
دوست داری زمان نماز مردم با مهرهایشان بازی کنی . دوست داری گندم بخری و بپاشی برای کبوتران حرم.
دوست داری پدرت زیر لب باز بخواند برایت و تو خیره شوی به اشک هایی که از بلندی چشمش می چکد به دامان صحن .
زیر لب باز بخواند برایت که : تو غریبی و منم غریبم اما چی میشه ...
آقا جان حرف من در این ایام فقط یک کلام است . دستم از این راه دور به آستانت دراز می شود و آن دستم به سینه می نشیند و با ادب و خضوع تمام می گوید :
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
آقا جان میلاد پر نورتان مبارک
- ۹۳/۰۶/۱۵
سلام. عید بر شما مبارک ...
انشالله آقا قبول کنن از سلام های از راه دور را...و همه را حاجت روا کنن.
التماس دعا