هیئت یاد یاران شهرستان محلات

فعالیت مذهبی

شاید روزی همین حوالی ...

راء یاء | پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۳۶ ب.ظ | ۵ نظر

شاید همین روزها ، روزی هم نوبت این عبد ناچیز باشد ...

الرّحیل ...

الرّحیل جانا که وقت بار بستن است .

وقتش شده تا کمی هم حساب کار کنیم .

وقتش شده تا کمی کتاب کنیم .

وقتش شده تا در بر گوشت بخواند آن ملک

که به من بگو خدایت کیست ؟؟؟

آماده شده ای ؟؟؟

شاید الان نوبت تو باشد . شاید هم نوبت من ...

و باز الرحمن * علّم القرآن ...

و ای کاش در آن هیاهو زبان بچرخد به نام زیبای تو یا حسین ...

کاش بیایی به داد این به اصطلاح نوکرت برسی 

آن دم که داد میزنند بلند بگو لا اله الا الله

و من هنوز گیجم 

و من دستم خالیست یا حسین 

می آیی . می دانم .

شاید همین روزها . شاید همین حوالی 

خدایا من اگر شهید نشوم باید بمیرم ها

خودت فرجی کن .

آهای پسر . بفهم قبل از اینکه به زور بفهمانندت

اِسمَ اِفهَم یا فلان ابن فلان

به قول ققنوس کربلا :‌همین ... ساده ...عشقست

  • راء یاء

نظرات (۵)

ابکی لظلمت قبری     ابکی لذیق لحدی     ابکی لسوال منکرا ونکیرا
اللهم الرزقنا توفیق قیام لدین الله و لولایت الله
اللهم الرزقنا توفیق شهادته فی سبیلک

پاسخ:
ممنون از حضور شما 
یارب سببی سازکه درروزجزا.پرونده مابه دست زهرا(س)برسد
پاسخ:
سلام و عرض ارادت خدمت شما 
انشاالله
سلام ای آدرس که میگم رپ حتما برید ببینید کاره بچه های مجمع قاریان محلاته
quranmp3.ir
پاسخ:
سلام علیکم
چشم میریم 
  • کنیز حضرت مادر(س)
  • سلام
    دخیل میبندم نه اینکه گره بگشایی میبندم که رهایم نکنی یا حسین(ع) ...
    عالی بود ...التماس دعا 
    پاسخ:
    سلام علیکم
    ممنون از حضورتون
  • علی اکبر مجنون الحسین
  • بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام علیکم....
    تقدیم به شما گرامییان
    از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا
    خوشبخت باشیدوشیرین کام ان شاالله و از یاران مولایمان اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا
    دل مولاجانمان را با خوشبختی و مهربانی خویش با خانواده و وفاداری به همسر و اهل خود شاد کنید
    برای خوشبختی همدیگر بسیار دعا کنید.
    رضای مولایمان رضای خداست!
    امیداست آن سرورعالم؛از همه ی ما در این صبح جمعه ی الهی راضی شود.
    امیدوارم هرگز یک تار موی از سر مَحْرَمِتان به نامحرمان دنیا نفروشید.
    حلال خدا را حرام نکنید و حرام خدا را حلال نشمارید....
    آمین یارب العالمین
    زندگی به سبک شهدا!!!
     «می‌برم با خانم و بچه‌ها بخوریم»
    جعبه شیرینی رو جلو بردم و تعارف کردم. یکی برداشت و گفت: می‌توانم یکی دیگر هم بردارم؟
    گفتم : البته این حرفا چیه؟ سید یک شیرینی دیگر هم برداشت.
    هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می‌کردند، بر می‌داشت اما نمی‌خورد. می‌گفت: «می‌برم تا با خانم و بچه‌ها با هم بخوریم.»
    به ما هم توصیه می‌کرد که این خیلی موثر است آدم شیرینی‌های زندگی‌اش را با خانواده‌اش تقسیم کند.
    شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می‌خواند.
    پی نوشت:
    برداشتی از کتاب مجموعه خاطرات شهیدسید مرتضی  آوینی
    التماس دعای عهد وفرج مولایمان را فراموش نکنیم.....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی