سلام بر مادر پسران
به نام نامی آفریدگار ادب
ادب را که دانه دانه الفبایش را بشماری مجبوری سرت را به نشانه تعظیم پایین بیندازی . از وفا که بخواهی سخن کنی باید نام سردار علقمه را پشتبندش بیاوری . نه اینکه پشتبند بلکه اول نام سردار و بعد نام وفا را بیاوری . از الف که شروع کنی به الفبای قامت دلربایی می رسی که دست پرورده ی بانویی است بس بزرگ و بلند مرتبه . بانویی که نامش به جهان ام البنین است . یعنی مادر پسران . شاید جفا باشد که در کنار این همه عظمت نام این مادر به حاشیه رانده شود و در گوشه ای بماند . جفاست که قبل از نام ایشان حضرت را مقدمه نکنی و بعد از نامشان هم درود و سلام را . تازه عروس که باشی برای خودت ناز ها داری . آن هم عروس خانه اسدالله الغالب آقا جانم علی ابن ابیطالب . اما همین که پایت به خانه ی تازه ات باز می شود می بینی فرزندان امیرت به بستر بیماری اند . خودت راا پیش پایشان می اندازی و خاک پایشان می شوی و غم از سر و روی آنان می شویی.از امیر بی نظیرت می خواهی دیگر شما را با نام فاطمه خطاب نکند تا مبادا ذره ای دل اهل خانه برای مادرشان بلرزد. فرزندت را به دور سر بچه های حضرت مولا می چرخانی و قربان صدقه آنها می روی و از همان اول لباس سربازی بر تن فرزندت می کنی و پارکابش می کنی برای کارزار کربلا. از همان اول شیر عشق به کامش میریزی و درس ادب را همانجا برایش دیکته می کنی و همانجا می گویی جان تو و جان حسین . آنجاست که عبد صالح خدا ، ولی خدا ، شیر خدا ، قنداقه را از دستانت می گیرد و بوسه می دهد به دستان آن یل بی مثالت و آرام آرام شانه هایش می لرزد . چه شده آقای خوبی ها ؟ طفلم مشکلی دارد ؟ نه فاطمه جان . مشکلی ندارد . اینجاست که روضه خوان می شود حضرت ابوتراب و شما را میهمان روضه ی کربلا می کند . باید هر چشمی برای حسین بگرید . چشمی که برای حسین گریه نکند چشم نیست آخر . روضه که تمام می شود دلت آرام می گیرد . همین را می خواستی . دقیقا همین را . قربانی دادن به راه معشوق . چه بهایی داری مادر . خودت را خاک پای زینب می کنی . اینجا زینب را به آغوش می گیری . نوازشش می کنی . اما چند سال بعد همین جا یعنی مدینه باز میعادگاه شما می شود . باز آغوشت باز است برای بی بی زینب .
بشیر نزدت می آید و می گوید بی بی ..... بی بی فرزندت را ....
حسینم کو ؟حسینم کجاست ؟
بی بی جعفرت را ....
می گویم حسینم کو ؟
بی بی عباست هم ....
می گویم حسینم کو ؟؟؟
این هم آخرین خط روضه ی من . آغوش باز کن برای زینبت .آمده از سفری که جز زیبایی ندید . آمده از سفر بی برادری ...
بی بی جان مادری کن برای این پسر نا خلفت ....
سیزدهم جمادی الثانی سالروز وفات
حضرت ام البنین (سلام الله تعالی علیها)
بر همه شیعیان و محبین اهل بیت تسلیت باد .
کاملاً بی ربط : ما که قید یارانه را زدیم اما قید یاد یاران را نمیزنیم .....
به همین مناسبت مراسم عزاداری و سخنرانی برگزار می گردد.
زمان :شنبه 93/01/23
از نماز مغرب و عشاء
مسجد مرحوم آقا میرزا حسین (ره)
- ۹۳/۰۱/۲۳
از بابت اینکه در فضای مجازی فعالیت می کنید ممنون.انشاءالله موفق باشید